مدح و مرثیۀ حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
دیار عشق و جنون پُر ز آه مظلوم است روایت غمشان صد کتاب منظوم است هر آنچه کـربـبلا بر سر حـسـین آورد حـکـایت دل پـر خـون اُمِّ کـلـثـوم است شریعـه بسـتـه شد و آب شد دگر نایاب علی اصغر شیرخوار از چه محکوم است یکی فتاده به هامون ز خاک و خون غلطان یکی اسیر و پریشان، ز یار محروم است اگـر چه زیـنـب ثـانـی بود ولی او هـم همیشه در کـنف ظل چهار معصوم است نصیب زینب و تو شد فراغ و خون جگری گواه صبـر شـمـا ذات حَیّ قـیّـوم است تو دخت شیر خدایی تو شیر زن هستی عـنـاد با اسـد الله چـقـدر مـرسـوم است تو خطبه خواندی اگر در رثای مظلومان کلام نافـذ تو هم به گریه مخـتـوم است به شام و کوفه اسیران حـقـیر گـردیدند چـقـدر شام بلا نامبـارک و شـوم است کسی که نـسـبت پـیـوند با حـرامـی داد نفاق و دشمنی او هـمیشه معـلـوم است نگـشـته بـوتـۀ خاری هـنـوز لایـق گـل نصیب هرزه فقط میوههای زَقّوم است تو و سکینه به باب الصغـیر سوریهاید مـزارتان حـرم دو فـقـیـد مغـموم است تو عین صبر جمیلی تو زین اَب هستی که حسرت تو فقط بوسهای ز حلقوم است |